ɮɨӄɦɨǟʟ

بــیـــــפֿــــیــــــال


آرزو دارم شبی عاشق شوی

 آرزو دارم شبی عاشق شوی

آروز دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

می رسد روزی که لحظه ها را بی من سر کنی

میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

میرسد روزی که تنها درکنار قبر من

نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی

می رسد روزی که فریاد وفا را سر کنی

 می رسد روزی که احساس مرا باور کنی

می رسد روزی که نادم باشی از رفتار خود

خاطرات رفته ام را مو به مو از بر کنی

 می رسد روزی که تنها ماند از من یادگار

نامه های کهنه ای را که به اشکت تر کنی

می رسد روزی که صبرت سر شود در پای من

آن زمان احساس امروز مرا باور کنی

...❤️...

 


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در یک شنبه 21 تير 1394برچسب:سنگین, غمگین, فاز بالا,تنهایی , ساعت 18:40 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

آدم...انسان...

آدم‌ها زندگی می‌کنند…

انسان‌ها زیبا زندگی می‌کنند !

آدم‌ها می‌شنوند !…

انسان‌ها گوش می‌دهند

آدم‌هامی‌بینند…

انسان‌ها عاشقانه نگاه می‌کنند !

آدم‌ها در فکر خودشان هستند…

انسان‌ها به دیگران هم فکر می‌کنند

آدم‌هامی‌خواهند شاد باشند ا

انسان‌ها می‌خواهند شاد کنند !

آدم‌ها،اسم اشرف مخلوقات را دارند…

انسان‌ها اعمال اشرف مخلوقات را انجام می‌دهند

آدم‌هاانتخاب کرده‌اند که آدم بمانند….

انسان‌ها تغییر کردن را پذیرفته‌اند، تا انسان شدند

آدم‌هامی‌توانند انسان شوند…

انسان‌ها در ابتدا آدم بودند !

آدم‌ها.. انسان ها ...

آدم‌هاآدم‌اند… انسان‌ها " انسان !

اما .....

آدم‌هاو انسان‌ها هر دو انتخاب دارند ...

اینکه آدم باشند یا انسان،

انتخاب با خودشان است ...

نیاز نیست انسان بزرگی باشید،...

انسان بودن خود نهایتِ بزرگی ست ...


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در جمعه 12 تير 1394برچسب:سنگین,فاز بالا,شعر, ساعت 11:24 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

باز باران با ترانه

باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه…

خانه ام کو؟

خانه ات کو؟

آن دل دیوانه ات کو؟؟؟؟

روزهای کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران!

گردش یک روز دیرین..

پس چه شد؟! دیگر کجا رفت؟!

خاطرات خوب و شیرینباز باران، بی ترانه،

بی هوای عاشقانه،

بی نوای عارفانه،

درسکوت ظالمانه،

خسته از مکر زمانه،

غافل از حتی رفاقت،

حاله ای ازعشق ونفرت،

اشکهایی طبق عادت،

قطره هایی بی طراوت،

روی دوش آدمیت،

میخورد بربام خانه

 

 

 

 

 

باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه.


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در شنبه 6 تير 1394برچسب:سنگین,فاز بالا,شعر, ساعت 15:23 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

تازگیها چه خبر؟

 

گفتم ای جنگل پیر

تازگیها چه خبر؟

پوزخندی زد و گفت

هیچ ! کابوس تبر …

گفتم از چوب درختان بهار

چه کسان بهره برند؟

گفت آنان که درختند و

به ظاهر تبرند!

گفتم اما

مگر از جنس خودت نیست تبر!؟

پوزخندی زد و گفت

تازگیها چه خبر…!


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در شنبه 6 تير 1394برچسب:ستگین,شعر,دوبیتی, ساعت 15:12 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

برای هیچ

نوح
برای خدا
قید پسر را می زند و
ابراهیم
قید پدر را
و من این وسط
برای هیچ
قید خدا را
هر روز می زنم!


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در پنج شنبه 4 تير 1394برچسب:فاز سنگین ,مذهبی, ساعت 12:20 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

سگ و گرگ

سگ نگاه خنده داری به گرگ کرد و گفت،،، آهویت را

ربودم،،،

آیا باز هم میگویی گرگها برترند؟؟؟


تواگرعرضه داشتی آهویت را حفظ میکردی...!!!


گرگ،لبخندی زدو گفت،،،


من ( خدای ) غرورم


رقیب ببینم نمیجنگم ...


پا رویه عشقو احساسم میگذارم ومیدان راخالی میکنم


آهویی که به سگ چشمک بزند!!! لیاقت ندارد زیر سایه

(( گرگ )) زندگی کند

حقش آن است خوراک همان سگ شود


برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘
♥ نوشته شده در پنج شنبه 4 تير 1394برچسب:سنگین ,فاز بالا,تیکه دار, ساعت 12:11 توسط ☣ ☠ εℓ şεℓεɠŗσ ☠ ☣:

Design By : Bia2skin.ir